کباب غاز- محمد علی جمالزاده

جلد کتاب یکی بود یکی نبود

نظر شخصی

این داستان موضوعی کاملا ساده دارد و هیچ راز یا سوالی در آن نهفته نیست. راوی اول شخص، فردی است مودب که بدون استفاده از واژه های عوامانه، سخیف یا شوخی های رکیک و زننده میتواند ماجرا را بصورت طنز بیان کند. طنزی که کمدی نیست، طنزی که حتی ملیح هم نیست (به کمدی و ملیح توجه گردد). طنزی تا بدانجا قوی که شخص من در جایی از داستان آنقدر به خنده افتادم که دست از ادامه مطالعه کشیدم، باری…

کباب غاز بعضی از افراد و صحنه ها را توصیف میکند بصورتی که کاملا ایشان را در ذهن تجسم میکنید-مانند مصطفیپف کیفیات غاز بریان شده، چیدمان اتاقی که میهمانی در آن در جریان است و پراکندگی میهمانها – و برخی چیزها را اصلا توصیف نمیکند که ممکن است خود خواننده به رای خود آنها را تصور کند یا تصور نکند – مانند همسر راوی، منطقه مسکونی راوی و امثالهم.

اغراق در داستان در چند نوبت اتفاق می افتد ولی همیشگی نیست. مثلا پیدا کردن یک غاز در روز دوم فروردین به همان سختی بوده است که پیدا کردن دو غاز. یا آرامشی که راوی در دو ساعت مانده به ورود میهمانها دارد چرا که میرود در اتاق تا کتاب بخواند. یکی از چیزهایی که من بسیار میپسندم معرفی یک اثر را شخص توسط راوی در دل داستان است. مثلا راوی داستان کباب غاز بیان میکند که داستان های صادق هدایت را میخوانده است.

داستان کوتاه کباب غاز یکی از داستانهای کتاب یکی بود یکی نبود به قلم محمد علی جمالزاده است که در سال 1300 (صد سال پیش) به چاپ رسیده است. داستانهای دیگر به تعداد هفت داستان کوتاه است به این شرح: فارسی شکر است، رجل سیاسی، دوستی خاله‌خرسه، درد دل ملا قربانعلی، بیله دیگ بیله چغندر، ویلان‌الدوله و کباب غاز.

نوشته شده توسط بهداد فره وهر 6 تیرماه 400

پایان

تصویر از : ویکی ادبیات

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *