حفاظت شده: روی مدار صفر درجه

نمیدانم عنوان خوبی برای این مطلب هست یا نه...، همین ترکیب «روی مدار صفر درجه» را میگویم. عکسی در آرشیو ام دارم که کمتر کسی آن را دیده، شاید تنها یک یا دو بار به کسی نشان داده باشم. اما الان بعد از 11 سال و 7 ماه و 28 روز میخواهم در سایت خودم ثبت کنم. این تصویر متعلق به زمانی است که شاید بتوان گفت روی خط صفر زندگی ام قرار گرفته بودم. در نهم بهمن ماه 1388 زمانی که تنها زندگی میکردم، هیچ نداشتم و همه چیز را از دست داده بودم. تنها مادر و خواهری برایم مانده بود. زمانی که 4 جا کار میکردم و حقوق نمیدادند! در یک شرکت خصوصی به کار مهندسی و سه آموزشگاه کامپیوتر خصوصی دیگر بعنوان مدرس کامپیوتر، شرکت مهندسی جرثقیل (...) آموزشگاه رسالت همراه آموزشگاه مهرپویان آموزشگاه گسترش فنون هیچ گاه بیکار و خلوت نبودم ولی از فرط بی پولی به این شب رسیدم که دیگر چیزی برایم باقی نمانده بود.... روزها در آبدارخانه محل کارم بویژه در آموزشگاه ها هنگام درس دادن آب جوش با هفت هشت حبه قند میخوردم که انرژی بگیرم و بتوانم به درس دادن یا کار کردن ادامه بدهم. دارایی ام را روی تصویر نوشته ام:کمی نان مقداری کره ته مانده کچاپ قندان خالی ترشی اندکی سماق سی دی سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش نمکدان قوطی ویتامین ث

بهداد فره‌وهر